اولین باری که....
عزیزکوچولوی من
مدتیه که هر چیزیکه به دستت میرسه میگیری و بلافاصله سعی میکنی اونو در دهان کوچولوت بگذاری، هرچند هنوز خودت دستت رو به سمت اشیاء نمیبری که اونهارو بگیری. اما امروز صبح روز نه دیماه که از خواب بیدارشدی و منو کنارت دیدی دست کوچولوتو دراز کردی و دستمو گرفتی، وقتی دوباره دستمو جلوت گرفتم باز هم همون کارو تکرار کردی و دستمو گرفتی. انگار همه دنیا رو بهم دادند وقتیکه دست کوچولوتو غرق بوسه کردم عزیزم.
قربون دستات بشه مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی