عملیات عکاسی
مامانی عزیزم، قربونت بشم که هر وقت نخواهی عکس بگیری خیلی مودبانه اینکارو میکنی. من و بابایی درین روز آفتابی ولی کمی سرد دیماه، یه بیستایی ازت عکس گرفتیم که دوتاشون رو برات میگذارم: بابایی انواع و اقسام اداها رو درآورد و منم که باغ تاریخی فین رو گذاشتم روی سرم از بس آواز خوندم که برگردی و دوربینو نگاه کنی کوچولوی دوست داشتنی و بالاخره..... مرسی دخمل طلا ...
نویسنده :
مامانی
18:01